گوشه های عجیب ناک

من اینجا راجب خیالات ذهنم و چیزای باحالی که میبینم براتون می نویسم.

گوشه های عجیب ناک

من اینجا راجب خیالات ذهنم و چیزای باحالی که میبینم براتون می نویسم.

تنهایی

پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۶ ب.ظ | تارخ تقی زاده | ۰ نظر

شب تاریکی بود. دیا تو ی اتفاق بود تنها ی تنها راه رفت که بره اماده بشه برای قرار با بنجی رفت توی کافه قرارشون ساعت ۹ بود ولی بنجی نیومد دیا تا ساعت ۱۲ شب موند بدش رفت خونه.خوابید 

صبح شد ما مان و باباش قراربود بیان خونشون ساعت ۵ عصر ولی نیومدن دیا رفت بالای پشت بوم

از ساختمون ۲۳ طبقه خودکشی کرد. 

  • تارخ تقی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی